شعر ویک بار هم در سرپل ذهاب هوا ابر شد وباران تند ی گرفت وسردم شد . آن وقت در پشت یک سنگ اجاق شقایق مرا گرم کرد . نوشته شده در دوشنبه 88/12/17ساعت 9:50 صبح توسط امید-بالندگی 10 نظرات ( ) | |